رئیس انجمن جامعهشناسان ایران، گفت: به میزانی که یک جامعه قوی و سرمایه اجتماعی در آن مستحکم باشد، هم در فائق آمدن بر مشکلات داخلی پیروز خواهد شد و بر مدار توسعه قرار خواهد گرفت و هم قدرت چانهزنی او در سطح بینالمللی بالا میرود.
به گزارش مجله اینترنتی خونه،رئیس انجمن جامعه شناسی ایران با تأکید بر اینکه جایی سرمایه اجتماعی بالا است که اعتماد مردم بالا باشد، گفت: کشور درگیر مشکلات محیط زیستی و اقتصادی است و مشکلات فراوانی دارد و بدون همکاری و مشارکت مدنی نمیشود این کارها را دنبال کرد. ما چقدر زمینه مشارکت مردمی را فراهم کردهایم؟
جماران در خبری نوشت: چقدر زمینه مشارکت نهادها را فراهم کردهایم؟ دولت اگر میخواهد سرمایه اجتماعی را بالا ببرد، باید بتواند زمینه فعال شدن و ظهور و بروز و تحرک نهادهای مدنی را در همه زمینهها بیشتر کند و موانعی که بر سر آنها هست را کنار بگذارد.
مشروح گفتوگو با سعید معیدفر را در ادامه میخوانید:
به نظر شما «ترمیم سرمایه اجتماعی» چه راهکارهایی دارد؟ رفتار و سخنان آقای پزشکیان و هیأت دولت چهاردهم را در این زمینه چطور ارزیابی میکنید؟
من اخیرا در یک مصاحبه تعریضی به واژه «اجتماعی» داشتم که خیلی مورد استفاده قرار میگیرد و معممولا هم در جای خودش به کار نمیرود. یعنی ما زیاد از واژه «اجتماعی» استفاده میکنیم اما عملا کاری که صورت میگیرد اجتماعی نیست. اگر ما بخواهیم این واژه را در جای خودش به کار ببریم، جایی است که جامعهای فعال و پویا باشد و زمینههای تعامل، همبستگی، مشارکت و کنشگری جامعه و گروههای مختلف آن فراهم باشد. اما اگر مستقل از مشارکت، تعاملات و ارتباطات درون جامعه باشد، عملا کار ما اجتماعی نیست.
جایی سرمایه اجتماعی بالا است که اعتماد مردم بالا باشد
جامعهشناسان معتقدند جایی سرمایه اجتماعی بالا است که اعتماد مردم بالا باشد. اعتماد مردم هم وجوهی دارد. مثلا اعتماد مردم به مردم و مردم به حاکمیت هست. ما باید ببینیم وضعیت «اعتماد اجتماعی» چگونه است. اعداد و ارقام طی چند دهه اخیر نشان میدهد که اعتماد میان خود مردم و همچنین اعتماد میان مردم و حاکمیت و نهادهای مختلف حاکمیت و حتی رسانهها هر روز ضعیفتر میشود و دلیلش این است که اساسا آدمها زیست اجتماعی ندارند.
وقتی که زیست اجتماعی صرفا به خانواده سقوط کند، نهایتا حتی چیزی به نام خانواده هم به عنوان یک گروه اجتماعی به سمت زوال میرود. یعنی حتی خانواده هم که تنها جایی است که آدمها تعامل دارند، آنجا هم دارد به سمت ضعف میرود. آثارش را در طلاق، منازعات و عدم تمایل افراد به تشکیل خانواده و فرزندآوری میبینیم. بنابراین جایی که زیست اجتماعی نباشد، اعتماد اصلا شکل نمیگیرد.
یکی از عناصر سرمایه اجتماعی «اعتماد» است
وقتی آدمها فقط حیثیت فردی داشته باشند، نمیتوانند به هیچ کس اعتماد کنند. حتی در محل کار درست است که همکار هستند، ولی عملا با هم کار نمیکنند. بنابراین یکی از عناصر سرمایه اجتماعی «اعتماد» است که چون زیست اجتماعی نداریم، اعتماد هم هر روز سقوط میکند.
طبیعی است که آقای پزشکیان اگر بخواهد در این زمینه کاری کند، باید مجال بدهد به اینکه علاوه بر خانواده، آدمها جاهای دیگر هم همدیگر را پیدا کنند، تعامل و حس مشترک داشته باشند، همدیگر را بپذیرند و با هم گفتوگو کنند. خیلی جاها این امکان هست ولی ما جلوی تمام آنها را گرفتهایم. بنابراین دولت اگر بخواهد سرمایه اجتماعی را تقویت کند، باید مجال بدهد که «زیست اجتماعی» افزایش پیدا کند؛ آدمها بیشتر با هم تعامل داشته باشند و در گروههای مختلف همکاری و مشارکت کنند.
یکی دیگر از عوامل سرمایه اجتماعی «مشارکت» است. وضع این هم خراب است. امروز تقریبا میشود گفت که «مشارکت مدنی» ما به حداقل رسیده است. مشارکت مدنی هرکدام از ما میتواند عضویت چندین نهاد اجتماعی به معنای دقیقش باشد؛ یعنی عضو حزب، انجمن مدنی، صنف، محله و بسیاری از گروههای دیگری باشد که آدمها میتوانند کنار هم قرار بگیرند و با هم کار مشترکی را انجام بدهند.
امروز نهادهای مدنی در عسرت هستند
اما تا حالا هر جایی که حتی انجمنهای داوطلبانه خواسته شکل بگیرد، هر طور که توانستهاند سر راه او مانع ایجاد کردهاند. یعنی امروز نهادهای مدنی در عسرت هستند. یعنی افرادی که بخواهند با همدیگر کار مشترکی انجام بدهند، از سوی حکومت یک تهدید به حساب میآیند. اگر میخواهید سرمایه اجتماعی را تقویت کنید، این موانع را از جلوی مشارکت مدنی بردارید و نهادهای مدنی را به عنوان یک تهدید قلمداد نکنید؛ اجازه بدهید که اینها فعال شوند، نیروسازی صورت بگیرد و کم کم آدمها احساس کنند عضو جامعه هستند و کارهای جامعه به دست خودشان انجام میشود.
الآن دولتها دارند در همه عرصههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مداخله میکنند و نمیگذارند مردم خودشان جلو بیایند. به بحث انتخابات اخیر را نگاه کنید. اگر مردم احساس کنند که رأی آنها تعیینکننده هست، مشارکت آنها بالا میرود. اگر علاوه بر مردم، احزاب و تشکلها و نهادهای مردمی باشند که در امر سیاسی و انتخابات مشارکت میکنند، خودشان ضامن آن حکومت هم هستند. یعنی این طور نیست که فردا کنار بنشینند و فقط طلبکار باشند؛ بلکه چون کار را محصول خودشان میدانند، هر طور شده از آن دفاع میکنند و نمیگذارند زمین بخورد. ولی وقتی در انتخابات یک فردی بیاید که منتخب مردم نباشد، بدیهی است که مردم روی هر تصمیم او ان قلت میگذارند.
کشور مشکلات فراوانی دارد و بدون همکاری و مشارکت مدنی نمیشود این کارها را دنبال کرد
کشور درگیر مشکلات محیط زیستی و اقتصادی است و مشکلات فراوانی دارد و بدون همکاری و مشارکت مدنی نمیشود این کارها را دنبال کرد. ما چقدر زمینه مشارکت مردمی را فراهم کردهایم؟ چقدر زمینه مشارکت نهادها را فراهم کردهایم؟ دولت اگر میخواهد سرمایه اجتماعی را بالا ببرد، باید بتواند زمینه فعال شدن و ظهور و بروز و تحرک نهادهای مدنی را در همه زمینهها بیشتر کند و موانعی که بر سر آنها هست را کنار بگذارد.
تغییر پارادایم آقای پزشکیان و مراجعه به تخصصگرایی و شریک کردن همه سلیقهها در دولت وفاق ملی، چقدر به افزایش سرمایه اجتماعی کمک میکند؟
اینها حرفهایی است که خیلی از دولتها اول کارشان میزنند؛ مهم این است که چه اقداماتی انجام میدهند و آنها چقدر تغییرات ایجاد میکند.
مثلا از جمله اقدامات این بوده که برای اولین بار معاون رئیس جمهور از اهل سنت داریم و یا برای اولین بار سخنگوی دولت زن انتخاب شده و تعداد زنان هیأت دولت هم به چهار نفر رسید. این اقدامات را چطور ارزیابی میکنید؟
من یادم میآید که در دوره آقای احمدینژاد تحت عنوان جوانگرایی یک تعداد از جوانان را در کابینه قرار داد اما آیا واقعا کاری که انجام داد اساسی بود و یا اینکه صورت قضیه را تغییر داد اما محتوا همان بود؟ در نتیجه اتفاق خاصی نیفتاد و اتفاقا جوانان در دوره ایشان بیشتر از مسائل حاکمیت خروج کردند.
اقداماتی که آقای پزشکیان انجام داده در جای خودش قابل تقدیر است مثل اینکه تلاش کردند اقوام مختلف در کابینه حضور داشته باشند و یا از خانمها بیشتر استفاده شود، کارهای خوبی است. اما در مجموع ایشان بدون نظر کارشناسان و تغییرات محتوایی نمیتواند صرفا با جا به جایی چند نفر آینده خوبی را رقم بزند. قطعا این وزیران یا معاونان رئیس جمهوری، اگر نبینند که سرمایه اجتماعی را چطور میشود بهبود داد، به قول معروف با حلوا حلوا گفتن، دهان شیرین نمیشود.
یعنی با تغییر چهار نفر مشکل حل نمیشود. باید نهایتا یک بدنه کارشناسی قوی خصوصا از خبرگان جامعهشناسی و متفکرین علوم اجتماعی بیایند و بگویند چطور میتوانید سرمایه اجتماعی را تغییر بدهید. یعنی با افراد مسأله حل نمیشود بلکه باید آنها به نظرات کارشناسی تن بدهند و مثلا در حوزه علوم اجتماعی با جامعهشناسان، مشکلات اقتصادی با کارشناسان اقتصادی، مشکلاتی که در حوزه سیاسی هست با کارشناسان سیاسی و مسائل فرهنگی با کارشناسان فرهنگی اتاقهای فکر تشکیل شود؛ تا آنها ایدههایی را برای حل مسائل طراحی کنند و نهایتا به دستگاههای اجرایی بدهند.
چون من میدانم در حوزه اجرا آنقدر روزمرگی زیاد است که اساسا آدمها در روزمرگی میمانند. یعنی اگر بهترین آدمها را از هر جای دنیا هم بیاورید، آنقدر در کشور ما روزمرگی و مسائل مستحدثه زیاد است که اینها درجا میزنند. بدون اتاقهای فکر مسأله حل نمیشود.
یک بحث هم آثار ترمیم سرمایه اجتماعی است. آقای پزشکیان به یکی از آنها اشاره داشته و در مراسم معارفه وزیر خارجه تأکید کرد که «ترمیم سرمای اجتماعی تضعیف شده، قدرت ما در مقابله با تحریمها و تهدیدهای خارجی را افزایش خواهد داد». به نظر شما ترمیم یا افزایش سرمایه اجتماعی چه آثاری میتواند داشته باشد؟
به میزانی که مردم را پشت خودمان داشته باشیم و کمک کنیم که جامعه ما انسجام، قوّت و قدرت خودش را حفظ کند، یعنی ما با جمعیت پراکنده روبرو نباشیم و بلکه با یک عنصر توانمندی به نام «مردم» یا «جامعه» روبرو باشیم که پشتوانه حکومت باشد، طبیعی است که با چنین پشتوانهای همه جا میتوانید برگ برنده داشته باشید.
حکومتهایی که پشتوانه قوی مردمی دارند، قدرت چانهزنی آنها در عرصه بینالملل خیلی بالا است
اساسا حکومتهایی که از پشتوانه قوی مردمی برخوردار هستند، قدرت چانهزنی آنها در عرصه بینالملل خیلی بالا است. علاوه بر آن، حکومتهایی که پشتوانه مردمی قوی داشته باشند، بسیاری از چالشهایی که درون کشور هست هم تخفیف پیدا میکند. اگر ما مشکلات اقتصادی داریم، به خاطر همین ضعف سرمایه اجتماعی است و به خاطر اینکه اساسا ما مردم را تبدیل به فرد کردهایم و جامعه را به تک تک آدمها تقلیل دادهایم. در نتیجه الآن بحران اقتصادی، فرهنگی و اخلاق اجتماعی داریم؛ علاوه بر مسائل بینالمللی که هست.
بنابراین طبیعی است، به میزانی که یک جامعه قوی و سرمایه اجتماعی در آن مستحکم باشد، هم در فائق آمدن بر مشکلات داخلی پیروز خواهد شد و بر مدار توسعه قرار خواهد گرفت و هم قدرت چانهزنی او در سطح بینالمللی بالا میرود. به میزانی که این کشور قوی باشد، با اتکاء به مردمش به لحاظ اقتصادی قدرتمند باشد، به لحاظ فرهنگی دارای استحکام و ارزشهای فرهنگی متعالی باشد، طبعا این ملت در سطح بینالمللی هم جایگاه و تأثیرگذاری دارد و به همین اندازه هم موفق است.
یعنی صحبت آقای پزشکیان تأیید میشود اما چگونگی آن مهم است. گفتن این مطلب یک امر بدیهی است اما چگونه محقق خواهد شد، همان طوری که عرض کردم کار اتاقهای فکر و کارشناسان قوی و نیرومند است که ان شاء الله ذره ذره بتوانند موانع و مشکلات جامعه را برطرف کنند و این صحبت آقای پزشکیان هم به هدف اجابت برسد.
۲۳۳۲۱۷