سوگنامه ای برای مرحوم آیت الله سید محمدعلی شیرازی که کلمات و جملات ، گویای جایگاه خدمتگزاری و حضور توانای او را به قلم نتوان نگاشت!
در برابر اخبار تلخ و جانکاه، همیشه دشوار است که ذهن آرامش خود را باز یابد و کلمات ، در قالبی منسجم و گویا ، شکل گیرند. اما، زمانی که سخن از مهر و احساس باشد، سخن از بزرگی که پشتوانه بود، سخن از همچون پدری برای همه باشد ، کلمات خود به میدان میآیند و دلتنگیها و سوگها به طور طبیعی از دل به زبان جاری میشوند.
هفت روز پیش خبری دردناک و غمانگیز به گوش رسید:
عالم بزرگوار و خدمتگزار ، مرحوم آیه الله سید محمدعلی شیرازی در مشهد مقدس از میان ما رفت و دفتری از صمیمیت، مهر و ارتباطی که در طول نیم قرن ، در صدر زندگی من گشوده بود، برای همیشه بسته شد. در چنین لحظاتی، ناخودآگاه به یاد آن سفر کرده میافتم و در دل خود جستجو میکنم که چرا او را چنین گرامی میداشتیم؟ چه چیزی او را در دلها جاودانه ساخت؟
نوجوانی بودم که جوانی تلاشگر را در پس پدری بزرگ ، مرجعی عالیقدر ، و دشمن ستیز ، با قلم و بیانیه های مشهورش که همواره در هر رخداد جهان اسلام ، در ایران ، عراق ، فلسطین و دیگر اقالیم قبله همواره پیشتاز و پیش قدم بود را می دیدم و از آنجا که پدرم مرحوم آیه الله شهید انصاری ، شخصیتی پر تلاش و خدمتگزار در حوزه علمیه نجف أشرف بود ، و سلولهایی از پیکر آن مجتهد خدمتگزار ، در جسم و جان من وجود داشت ، از این سید جوان که به دنبال پدر بزرگ مرجع خود در حرکت بوده و خنده و تواضع و احترام به دیگران ، در سلولهای پیکرش تنیده بود را در دل مهری جایگزین گردیده بود.
چند دهه از آن دوران سپری شد و در هنگامی که مرحوم آیه الله العظمی سید عبد الله شیرازی به تهران هجرت کرده و در جمع علمای تهران آن هنگام که بیش از یکصد مجتهد را در خود جای داده بود ، زیبا روزی را در منزل استاد بیان و سخن ، مرحوم آیه الله محمد تقی فلسفی تمام علمای سرشناس آن هنگام تهران ، به احترام این مرجع گرد آمده و در مورد رحل اقامت افکندن آیه الله العظمی شیرازی ، به شور نشستند!
جمعی ایشان را تشویق به قم رفتن می کردند ، و برخی اقامت در تهران ، و نیز تعدادی اصرار بر جایگزینی ایشان در مشهد مقدس را داشتند!
در این هنگام بود که مرحوم آیه الله سید محمد علی شیرازی لب به سخن گشود و با بیانی زیبا و تواضع ، ضمن سپاس و تشکر از حضور آقایان و بزرگان تهران ، عنوان نمود که پدر بزرگوارشان ، شب گذشته ندایی در عالم رؤیا را شنیده اند ، که به ایشان می گفتند : مِن عَلیً إلیٰ عَلی!!
در این هنگام بود که انجمن به شور آمد و با سلام و صلوات ، این سخن و ندا را به فال نیک گرفتند و پس از مقدماتی مرجع و مرجع زاده راهی دیار رضا ! شدند.
ورود مرحوم آیه الله العظمی شیرازی ، نقطه عطفی در تاریخ حوزه علمیه مشهد مقدس بشمار می آید ، ایشان پس از فوت آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی، در دوران بحرانی آن زمان، نقش بسیار مهمی در هدایت علمی و دینی حوزه علمیه مشهد و تثبیت مرجعیت در این شهر ایفا کردند.
و در این راستا قاطعانه می توان اذعان نمود که پس از جایگاه علمی و حوزوی و اجتماعی والد معظم خود ، این تلاش و نقش برجسته مرحوم آیه الله سید محمد علی شیرازی بود ، که دستگاه مرجعیت والد خویش را با زیبایی و قدرت و مهم ، اخلاق مدارانه و تواضع و خوش رفتاری با جامعه روحانیت مشهد از سویی ، و دیگر اقشار جامعه مشهد و ایران و جز این ها ، از سوی دیگر همچون محوری برجسته بر عهده داشت و چه زیبا درخشید !
مرحوم آیه الله سید محمد علی شیرازی از ابتداء ورود و استقرار در مشهد مقدس ضمن اشتغال به برنامه های درسی، بار سنگین مرجعیت والد معظم و اشراف بر امور و شؤون حوزه علمیه مشهد مقدس را بر عهده گرفت و از سوی دیگر به دلیل ورود مبارزات به حق مردم مسلمان ایران علیه نظام شاهنشاهی به مرحله جدید، که منجر به پیروزی انقلاب گردید وبا توجه به اینکه بیت مرحوم آیت الله العظمی شیرازی تنها پایگاه و مرکز این مبارزه و محل حضور همه مبارزان و کانون تبادل نظر و تصمیم گیری مردم بود و نقش رهبری دیگر شهرها و حوزه های علمیه و مجامع مسلمان را ایفاء می کرد، آیت الله زاده شیرازی نقش حساس و ارزنده مهمی را ایفاء می نمود. تا آنجا که همه متصدیان و سردمداران حرکت و مبارزه ، ایشان را به عنوان بهترین پل ارتباطی با آیت الله العظمی شیرازی بشمار می آوردند.
همچنانکه ایشان رابط میان معظم له و مراجع قم و تهران و دیگر ارکان قیام و نهضت بودند. و در تمام آن مراحل ، مردانه و مقاوم ایستاد و همچون انسانی مسؤول با تمام قوا، دلیرانه و قاطعانه با ستیز با دشمنان اسلام برمی خواست و بهترین نقش را در مسیر مبارزه با طاغوت و گسترش نهضت اصیل اسلامی ایران و پیشرفت آن و متجلی نمودن جنبش اسلامی مردم استان خراسان که نه فقط در آن زمان چند میلیون نفر از مردم ایران را در بر داشت بلکه میعادگاه میلیون ها مسلمان مشتاق از اقصی نقاط کشور و جهان می باشد، ایفاء می نمود.
آیت الله زاده شیرازی در کنار برنامه های گسترده که در بیت مرجعیت با اشراف و نظارت و مباشرت ایشان صورت می گرفت ، به منظور آگاهی از وضعیت مسلمانان، به خصوص شیعیان در نقاط مختلف جهان مسافرتهایی به کشورهای گوناگون اسلامی می نمود و با علماء و روحانیون و مجامع شیعیان دیدار و از شرایط و نیازهای آنان آگاهی یافته واقداماتی متناسب با نیاز آنان می نمودند که می توان از سفر ایشان به کشورهای هندوستان، پاکستان، سوریه، جنوب لبنان، و دیگر کشورهای عربی و اروپایی نام برد.
این مسافرت ها توانست به طور چشمگیر اثرات مفید و ثمر بخشی در جهت همبستگی مسلمانان و تشکل هر چه بیشتر شیعیان و به حرکت در آوردن مسلمانان منطقه در برابر تهاجمات دشمنان اسلام داشته باشد؛ همچنانکه در همه این سفرها اقدامات فراوانی برای معرفی و نشر معارف عالیه مکتب مقدس اهل بیت علیهم السلام انجام می شد و از هر فرصتی جهت پرده برداری از چهره پلید وهابیت و دیگر دشمنان اسلام و خاندان عصمت و طهارت صلوات الله و سلامه علیهم استفاده می گردید.
معظم له در راه خدمت به جامعه مسلمانان، از هیچ فعالیتی دریغ نداشته و هر گونه خدمات ممکنی را انجام داده از قبیل:
تقویت حوزه های علمیه چه از نظر بنیه علمی و چه از جهت کمک به هزینه زندگی آنان از راه پرداخت شهریه و همچنین کمک به مستضعفان، تأسیس مؤسسات عام المنفعه همانند:
مؤسسه خیریه درمانی آیت الله العظمی شیرازی (بیمارستان ام البنین سلام الله علیها ویژه زنان)، مجتمع خیری مسکونی آیت الله العظمی شیرازی ، مدرسه علمیه امام امیرالمؤمنین علیه الصلوه والسلام ، کتابخانه عمومی آیت الله العظمی شیرازی ، مؤسسه الامام أمیرالمؤمنین للشؤون العلمیه والخیریه،
همچنین تأسیس مدارس علمی و دینی در داخل و خارج کشور و نیز سرپرستی برخی از حوزه های علمیه خارج از کشور و ایجاد طرح های نوین در جهت پیشرفت درسی طلاب حوزه ، سخت کوشا و نقش مؤثری داشتند.
کوتاه سخن آنکه آیه الله حاج سید محمد علی شیرازی که فرزند برومند مرجع عالیقدر شیعه آیه الله العظمی حاج سید عبدالله شیرازی می باشد، مردی فاضل، دانشمندی محقق، استادی عالیقدر در حوزه علمیه، پرتلاشی نستوه، متواضعی خلیق و محبوب، مدیری لایق و کاردانی پرتوان بود که در تمامی برنامه ها و در اساس و پایه ریزی جزء جزء پروژه های به ثمر نشسته والد بزرگوارشان صاحب نظر و با پیگیری خستگی ناپذیر و خلاق بوده است و حضور وی در این بیت مرجعیت ، موجب گسترش حرکت مرجعیت و توسعه آثار و برکات آن و انتظام بخشیدن به برنامه های طرح شده و پیشنهاد شده گردیده که جلب توجه حوزه های علمیه و دیگر بیوت مراجع را نموده است ، حتی بعد از رحلت آیه الله العظمی شیرازی (ره) تکمیل طرح های نیمه تمام و اندیشه تداوم خدمات شایان توجه به اقشار مختلف و تغذیه معنوی و ایجاد رفاه برای مستضعفین، بسیارچشمگیر و بی بدیل بوده است.
حضور فعال چهره ای خوش ذوق چون معظم له د رکنارمرجعیت ، عامل مهمی در جهت تسریع در تمامی برنامه های سازنده و تضمینی در راستای تحقق اهداف و منویات بلند فقاهت و مرجعیت شیعه بشمار می آمد.
گفتنی است که اکثر آثار بزرگی که امروزه در مشهد مقدس و دیگر نقاط کشور و کشورهای خارج به نام فقید سعید مرحوم آیه الله العظمی شیرازی (ره) می باشد، در اصل برنامه هایی است که از سوی آیه الله حاج سید محمد علی شیرازی تأسیس گردیده و خیلی از آنها بعد از وفات آیه الله العظمی شیرازی صورت گرفته است ، لیکن معظم له بر اساس علاقه وافر به پدر بزرگوارش آنها را به نام آن فقید سعید نامگذاری نمودند.
مرحوم آیه الله شیرازی، شخصیتی بود که همگان را با هوش سرشار، بصیرت ژرف، مدیریتی قدرتمند و عزمی راسخ به خود جذب میکرد. اما بالاتر از همه اینها، آنچه او را در دلها ماندگار ساخت، همان محبت بیپایان و مردمداری بیدریغش بود. او با همین ویژگیها در کنار زائران امام هشتم(ع)، که به مشهد آمده بودند تا دلهای زخمی خود را شفا بخشند، همواره با آغوشی گشوده و دلی سرشار از محبت میزبانی میکرد. حسینیه و محفلهای روضهاش، خانه و محضرش، همیشه مأوای دلهای دردمند و نیازمند بود و این روال در هر سفر زیارتی تکرار میشد.
صاحب این قلم برای نخستین بار و از نزدیک در شور انقلاب ، هنگام تشرف و عتبه بوسی امام رووف ، توفیق یار گردید که به بیت آیه الله العظمی شیرازی گام نهاده ، و با چهره خندان و آغوش باز و گرم این بزرگ روبرو گردیدم و هیچگاه لحظات زیبایی را که در محضر مرجع بزرگوار شرفیاب شده و با معرفی سرشار از مهر و محبت این بزرگ زاده در برابر پدر روبرو گردیدم را از یاد نبرده و نخواهم برد !
و از آن پس با دنیای پر از محبت، شفقت و عنایت او آشنا شدم. همانطور که مهر او در دل من ریشه دواند، رابطهای عمیق و پایداری شکل گرفت که با گذشت زمان هرچه بیشتر از این محبت افزوده میشد.
آشنایی نزدیک با آن مرحوم در چنین شرایطی رقم خورد، و روز به روز این ارتباط ، گسترده و گسترده تر گردید بطوری که حضور ایشان در انجمن های علمی و حوزوی و اجتماعی تهران وقم ، مرا شتابان به سوی خود جذب می نمود .
این ارتباط و دوستی و استفاده از محضر پر مهر و لطافت رفتاری و گفتاری این بزرگ نزدیک به نیم قرن و تا واپسبن لحظات زندگی پر بار و سپس آرمیدن در بستر بیماری که مدت ها با آن دست و پنجه نرم کرد ، ادامه یافت و زیبا آن که در این هنگام نیز لطافت روح و رفتارش چنان بود که گاه با رنج و درد درونی ناشی از بیماری ، لبخندی بر لب داشت که ملال و افسردگی و ناراحتی را از درون من و دیگر حاضران می زدود!
این ارتباط و دوستی چنان گردیده بود که سوگند به امام رووف علیه السلام ، زیارت من از آستان ، با دیدار و حضور در کنار این تندیس ادب و تواضع و بردباری و بزرگ مرد خدمتگزار و… تکمیل می گردید و تشرف به شهر رضا ، و زیارت امام رووف علیه السلام ، بدون دیدار و هم نشینی با این بزرگ و بزرگ زاده و بهره از سخنان و بیان شیرین و گرم این تاریخ مجسم ، تکمیل نمی گردید !
فراز و فرود های زندگی او ، یاد از تلخ و شیرین های دورانی که وی همه آن ها را چه از درون ! و نیز از برون ! از آنانی که روزی در محضرش ، محبت ها دیده بودند ، و حال بر جایگاههای متزلزل زمانه ، تکیه زده و محبتی وارونه ! ابراز می داشتند را دید و حسً نمود ! لیکن چون کوهی استوار و راسخ ایستاد و خَم به أبرو نیاورد!!؟؟
و چه آرام و متین و بردبارانه و بزرگ منشانه از این پستی و بلندی های دوران سخن می گفت!
پژواک صدایش ، هنوز در گوش های من طنین انداز است !
و چه زود آسمانی شد!
گرچه این بزرگ حدود هشت دهه زندگی
پر فراز و نشیبی را پشت سر نهاد!
تلخ و شیرینی های فراوانی را دید و با تلخی ها که بخش گسترده ای از دو دهه پایان عمر با برکتش را در بر گرفته بود !
اما تا واپسین لحظات درنگش در این جهان خاکی ! دست از خدمت و دلسوزی و دل نگرانی به مردم ، به حوزویان ، به زائران امام رووف از گوشه و کنار ایران و دیگر اقالیم قبله فرو گزاری نکرد!
بیاد دارم که گاه با پیکری خسته ، خسته از دیدارها و پذیرایی ها ، خسته از درد و گرفتاری مردم جامعه ، چه داخل و چه خارج ، در ساعت های گذشته از واپسین نیمه شب ، سینی به دست ، غذایی نسبتا متنوع و لذیذ که از دست پخت همسربزرگ زاده اش ، نواده مرحوم آیه الله العظمی میلانی که همواره چنین بود ، و همسر به معنای واقعی کلمه بشمار می آمد و در تمام مراحل زندگی ایشان ، در سختی ها و مرارت ها، و …. لحظه ای درنگ ننمود و ایشان بود که بخش گسترده ای از موفقیت های اجتماعی و مهمان نوازی ها از زائران ، و غریبان ، و … را با طیب خاطر بر عهده داشت ، همچنانکه فرزندانش نیز ..
را در برابر این میهمان ناخوانده ! به تعبیر این قلم ! و فرستاده و خوانده از سوی حضرت به تعبیر آن بزرگ ، در برابرش می نهاد و خود نیز برای همراهی کنارش زانو می زد و دستی بر سینی می برد ! و گاه لحظاتی پلک ها را ناخودآگاه بر هم می نهاد تا دمی بیاساید!
و صدها بار این رخداد را دیده و حضور داشتم!
در این سخن بودم ، گرچه هشت دهه عمر نمود اما به خدا سوگند بیش از یک قرن از پیکر خود برای خدمت به این و آن ، برای تاسیس و نو بنای دیگر مدرسه پدر والا گهرش ، در نجف اشرف ، بدان سرزمین مقدس سفر نمود، با عشایر و شخصیت های عراق ، عربستان ، خوزستان ، بحرین ، کویت ، عمان ، و دیگر اقالیم قبله و جز این ها ، دیدار می نمود و بذر محبت و مهربانی را در دل آنان کاشته و با این سرمایه گرانسنگ ، در هر سوی این قاره ، یاران و وفاداران و دوستداران به اهل بیت علیهم السلام را به هم پیوند می داد ، و با حضورش ، انجمن هایی از این چهره ها از شیعه و سنی ، زیدی و اسماعیلی ، مسیحی و …. را گرد می آورد و مجلس را به ذکر فضائل و مناقب آل الله ، متبرک و منور می ساخت!
نیم قرن خاطره و یاد ، از تاریخ شفاهی او ، از هنگامی که والا پدرش در درس مرحوم آیه الله العظمی آقا ضیاء عراقی ، و اشکالات عمیق و اساسی که بر پایه های درک علمی شاگرد بنا نهاده شده بود ، و از حساسیت حضور او از سوی استاد در درس ، و صدها و شاید بیش از آن اکنون با پژواک صدای نازنینش ، در گوش من طنین می افکند و هنوز در باور نمی گنجد که او پرواز کرد!
رسم بر این داشتم که هربار هنگام تشرف و زیارت امام رووف (ع) ، هدیه ای معنوی همچون تربت نیای أطهرش ، حضرت أباعبد الله الحسین علیه السلام ، قطعه سنگی مطهر از درون اعتاب مقدس عراق ، و… خدمت این بزرگ تقدیم دارم ، و قطرات اشک سرازیر شده از دیدگانش را خود و حاضران در انجمن شاهد بودیم!
بیاد دارم که در آخرین بار از تشرفم که در حدود دو ماه پیش بود ، ندایی در درون به من گفت که این آخرین دیدار تو در این دنیای فانی با این بزرگ است!
پس بخشی از تربت مقدس حضرت ، و آب پیرامون مزار مطهر امام حسین علیه السلام را که در سال ١٣٩۶ شمسی ، هنگام توسعه اطراف ضریح بدست آورده بودم ، و آب پیرامون مزار مقدس حضرت أبا الفضل العباس علیه السلام و دیگر نیازهای لباس آخرت را با مقدمه چینی خاصً ، تقدیم فرزند برومند ایشان ، یادگار این عزیز از دست داده ، موفق به خدمتگزاری مخلصانه و شبانه روزی پدر، جناب حجه الاسلام و المسلمین سید عبد الله شیرازی نمودم که در خانه ابدی وی همراهش سازند!
بنظر این قلم ، مشهد یکی از تکیه گاه های خود را که حجره ای از بارگاه با عظمت امام رووف علیه السلام ، و نیز مضیف و مهمانسرای علوی و حسینی و عباسی و رضوی ، و …. و یا به زبانی دگر ، پناهکده ای خرد و اندک که از آستان ملائک پاسبان رضای این سرزمین ، امام رووف علیه آلاف التحیه و الثناء ، پشتیبانی می گردید را از دست داد!
از آنجا که همواره عشق و وابستگی او به نجف أشرف ، سرزمین مقدسی که افتخار زادگاهش بود ، و آرزو داشت که خانه ابدی او در این بقعه و بهشت روی زمین باشد،
سرانجام به آرزوی دیرینه خود دست یافت و پس از طواف و زیارت دادن پیکرش در حرم های رضوی و عسکری و کاظمی و عباسی و حسینی ، سرانجام آخرین وداع خود را در حرم علوی، که هزاران خاطره از آن داشت ، در پایان در مدرسه علوم دینی شیرازی که پدرش بنیانگزار او بود ، و وی پس از سقوط به بازسازی و از نو بنا نهادن آن پرداخت ، پیکر خسته از زمانه اش !
در کنار حجره کبوتران و سربازان امام زمان عجًل الله تعالی فرجه الشریف، آرام گرفت.
امید آن دارم که این منش و راه گرانقدر همچنان در میان خانواده محترم ایشان، بهویژه در وجود فرزند گرامیاش، حجه الاسلام و المسلمین سید عبدالله شیرازی، همچون پدر که دروازه های خانه مرجعیت ، یعنی پدر والا تبارش را نزدیک به نیم قرن گشوده نگاه داشت ! او نیز به پیروی از این سنت حسنه و زیبا ، و اخلاق مدارانه که فراوان در او سراغ دارم ، ادامه یابد، انشاء الله
در پایان اینجانب ، روح و رضوان الهی را برای آن شخصیت و همچون پدری مهربان و نیز صبر و اجر را برای بازماندگان از این بیت رفیع ، به ویژه حجه الاسلام و المسلمین حاج سید عبد الله شیرازی ، یادگار آن ماندگار شخصیت ، و بیت والای میلانی ، و سایر بیوت وابسته را از درگاه ایزد متعال خواستارم.
و السلام علیه یوم وُلِدَ و یومَ ماتَ و یُومَ یُبْعثُ حیاً
یادش گرامی و نامش مانا
دکتر هادی انصاری، خادم افتخاری اعتاب مقدسه عراق/ عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران
بامدادان پنجشنبه ششم دی ماه / ١۴٠٣ شمسی برابر با ٢۴ جمادی الآخر ١۴۴۶ هجری تهران