طی دهههای اخیر،اصطلاح سبک زندگی به یکی از مفاهیم پرکاربرد در متون علمی، رسانهها و حتی مکالمات روزمره تبدیل شده است که امروز مجله اینترنتی خونه میخواهد به آن بپردازد پزشکان از بیماریهایی صحبت میکنند که ناشی از سبک زندگی هستند و برخی از مشکلات بهداشتی – مانند سرطان ریه، سکته مغزی و بیماریهای قلبی – را با شیوه زندگی ما مرتبط میدانند. آنها به ما توصیه میکنند که برای کاهش خطر ابتلا به این بیماریها، بهویژه در سنین بالاتر، سبک زندگی سالمی را پیش بگیریم.
سیاستمداران نیز درباره سبک زندگی مردم صحبت میکنند و در برخی کشورها که سیاستگذاریها متمرکزتر است، نوعی سبک زندگی ایدهآل را تعریف کرده و از مردم میخواهند به آن نزدیک شوند. این واژه در رسانهها هم بسیار استفاده میشود؛ مثلاً از مسئولین نقل میشود که «سبک زندگی مردم ما باید ایرانی و اسلامی باشد.»
جامعهشناسان نیز سبک زندگی را در گروههای مختلف جامعه مورد بررسی قرار داده و تغییرات آن را در طول زمان مطالعه میکنند. در حوزه بازاریابی و برندینگ، متخصصان تلاش میکنند با تحلیل سبک زندگی مخاطبان و مشتریان خود، محصولات بهتر و کمپینهای تبلیغاتی مؤثرتری ارائه دهند.
به مرور زمان، این اصطلاح در بین عموم مردم جای خود را پیدا کرده و تقریباً برای توصیف هر چیزی استفاده میشود. مایکل سوبِل، در دههٔ هشتاد میلادی، اشاره کرده که سبک زندگی به یکی از واژگانی تبدیل شده که از آن به شدت استفاده و حتی سوءاستفاده میشود. این اصطلاح در حال حاضر به قدری کلی است که به همهچیز و هیچچیز اشاره دارد.
با اینکه توجه به سبک زندگی در بین ایرانیان نسبتاً جدید است، جستجوهای اینترنتی نشان میدهد که این اصطلاح بهویژه در یک دههٔ اخیر رواج بیشتری پیدا کرده است. بسیاری از این جستجوها احتمالاً مربوط به دانشآموزانی است که به دنبال اطلاعاتی برای تکالیف مدرسهای خود هستند، چرا که در کتب درسی به این مفهوم پرداخته شده است.
با این حال، این اصطلاح هنوز جایگاه خود را در ذهن و زبان ایرانیان بهطور کامل پیدا نکرده است و راه زیادی باقی مانده تا به مفهوم جامعی برای همه تبدیل شود.
تعریف دقیق سبک زندگی همچنان موضوعی مورد بحث است و توافق کلی درباره آن وجود ندارد. روانشناسان، جامعهشناسان، بازاریابان، اقتصاددانان و سیاستمداران هر یک این اصطلاح را از دیدگاه خود تعریف میکنند.
برای مثال، آلفرد آدلر، روانشناس، معتقد است که سبک زندگی یک الگوی رفتاری است که در سنین کودکی شکل میگیرد و فرد بر اساس آن، روابط خود با جهان اطراف را تنظیم میکند. در مقابل، ماکس وبر، جامعهشناس، سبک زندگی را به عنوان ویژگی مشترک گروههای اجتماعی میبیند و آن را بر اساس الگوی مصرف در گروههای مختلف تحلیل میکند.
اگرچه تعریفهای مختلفی برای سبک زندگی ارائه شده، اما میتوان آن را به عنوان یک شیوه مشخص و قابل مشاهده از زندگی دانست. این شیوه زندگی در کالاهایی که خریداری میکنیم، خدماتی که استفاده میکنیم و عادات رفتاری ما نمود پیدا میکند.
مولفههای سبک زندگی شامل مواردی چون نوع خودرویی که استفاده میکنیم، وسایل و عادتهایی که بهعنوان نماد خود به کار میگیریم، دکوراسیون خانه، آداب و رسوم، روتین روزانه، نوع پوشش، و حتی چگونگی گذراندن اوقات فراغت میشود.
اهمیت سبک زندگی در سه حوزه بازاریابی، سلامت و توسعه فردی بسیار برجسته است. در بازاریابی، مفهوم سبک زندگی از دهه پنجاه میلادی مورد توجه قرار گرفت. بازاریابان با توجه به الگوهای رفتاری و سبک زندگی مشتریان، بخشبندیهای جدیدی در بازار ایجاد کردند تا محصولات و خدماتی متناسب با نیازها و خواستههای گروههای مختلف ارائه دهند.
در حوزه سلامت، با گسترش بیماریهای ناشی از سبک زندگی مدرن، متخصصان بر اهمیت سبک زندگی سالم تأکید میکنند و بیماریهایی مانند چاقی و دیابت را به الگوهای نادرست زندگی مرتبط میدانند.
همچنین در حوزه توسعه فردی، تغییرات کوچک در سبک زندگی میتواند تأثیرات بزرگی در زندگی افراد داشته باشد. بسیاری از کتابها و منابع توسعه فردی به همین موضوع پرداخته و توصیههایی برای بهبود سبک زندگی ارائه میدهند.
بررسی سبد خرید مردم نیز یکی از راههای ارزیابی سبک زندگی آنهاست. محققان و شرکتها با مطالعه انتخابهای مردم در سبد خرید، به شناخت بهتری از الگوهای رفتاری و سبک زندگی آنها دست مییابند. در نهایت، سبک زندگی بازتابی از انتخابهای ما در زندگی است و تأثیرات آن بر جنبههای مختلف زندگی ما انکارناپذیر است.