یک پژوهشگر قرآنی با بیان اینکه میان اجابت دعا و برآوردهشدن حاجت، فرق است، گفت: این همان نقطه حساس درباره دعاست که به خوبی و درستی برای ما تبیین نشده و حتی متأسفانه عکس حقیقت آن در اذهان مردم جای گرفته است.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، بهمناسبت ماه مبارک رمضان، ایکنا در گفتوگو با علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن در سلسله گفتوگوهای قرآنی ویژه این ماه به موضوع «آب و نیایش» میپردازد. در ادامه، متن شماره بیستوهفتم این گفتوگو را میخوانیم.
چرا گاهی دعای ما مستجاب نمیشود؟
در خصوص اجابت و استجابت دعا، سه آیه در قرآن مجید را مورد بررسی اجمالی قرار میدهیم. آیه اول در ردیف آیات ماه رمضان آمده است: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ.» (بقره/ ۱۸۶)
آیه دوم، «أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ…» (نمل/ ۶۲) و آیه سوم، «وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» (غافر/ ۶۰) است.
این سه آیه نیز همانند آیه مورد بحث قبلیمان که آیه ۷۷ سوره فرقان بود، ترجمهها و تفاسیر متفاوتی دارد و عمده تفاوت در واژههای «دعوه»، «داع»، «دعان»، «ادعونی»، «دعاه»، «اجیب»، «استجب» و «یجیب» مشاهده میشود؛ یعنی باید دعا و مشتقات آن و همچنین اجابت و مشتقات آن به خوبی و درستی معنا، تفسیر و تبیین شود.
دقت کنید که میان اجابت دعا و برآوردهشدن حاجت، فرق است. این همان نقطه حساس درباره دعاست که به خوبی و درستی برای ما تبیین نشده و حتی متأسفانه عکس حقیقت آن در اذهان مردم جای گرفته است.
چیزی با عنوان اجابتنشدن دعا وجود ندارد؛ اما برآوردهنشدن خواسته و حاجت حتماً وجود دارد. اجابت، قطعی است. آنچه مهم شمرده میشود، تفاوت انواع استجابت است و از سویی، برآوردهنشدن حاجت به موضوع امتحانات و ابتلائات الهی و در نتیجه ارزیابی ما در تعیین درجه ایمان و یقینمان مربوط میشود.
«اُجیب» یعنی «اجابت میکنم» و به مفهوم پذیرش اولیه است. «استجب» به مفهوم فراهمآمدن تمامی شرایط و مصالح اجابت، رفع موانع و به نتیحه رسیدن خواسته انسان است. برخی اجابت و استجابت را یکی میدانند، برخی استجابت را مهیاشدن برای اجابت بهشمار میآورند و برخی در استجابت نوعی اذعان میبینند. همه این نظرات در جای خود محترم و صحیح است.
دعا، عشقبازی مخلوق با خالق است. مناجات امیرالمؤمنین(ع) در مسجد کوفه، دعای عرفه امام حسین(ع)، دعای سحر ماه مبارک رمضان و دعای کمیل را ببینید؛ هر یک از دعاها به نوعی عشقبازی با معشوقی است که یگانه، رفیقی شفیق و بیرقیب است.
در ادعیه مأثور، معصومین(ع) طرز دعاکردن را به ما آموختهاند. این طرز دعاخواندن و دعاکردن به خودی خود اجابت است، به قول مولوی: «هم دعا از تو اجابت هم ز تو، ایمنی از تو مهابت هم ز تو.» در جای دیگر هم میگوید: «گفت آن الله تو لبیک ماست، و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست/ ترس و عشق تو کمند لطف ماست، زیر هر یا رب تو لبیکهاست.»
اصل دعا، خواندن است، نه خواستن. اشکال ما در فهم دعا دقیقاً همینجاست. باید بدانیم که خواستن، فرع بر خواندن محسوب میشود. منظور از خواندن، قرائت نیست، بلکه صدازدن، دعوت و فراخوان است. خدا بندهاش را به سوی خود فرامیخواند، بنده هم بندگی خودش را با حالت تذلل به خدایش اعلام میکند و او را فرامیخواند. البته بنده میتواند در اثنای اعلام بندگیاش، خواستههای دنیوی و اخرویاش را در ابعاد مادی و معنوی بیان کند.
پس تو او را بخوان، حتماً و یقیناً میشنود؛ ولی اینکه آنچه خواستهای، به تو بدهد، معلوم نیست، اختیارش با اوست. تو خیرت را بخواه، نه خواهشت را. به خودش واگذار؛ زیرا که او از تو آگاهتر، عالمتر، قادرتر، خبیرتر و خیرخواهتر است. بخوان و بخواه و کنار بایست و تسلیم حکمت و مشیت او شو و به آنچه به تو داد و نداد، راضی باش: «تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن/ که دوست، خود روش بندهپروری داند.»
دعای مستجاب چگونه است؟
دعاهای مستجاب در قرآن، ادعیه انبیای الهی و وابستگان درجه یک آنهاست. البته دعاکنندگان در قرآن، افراد گوناگونی هستند؛ از انبیای الهی چون حضرات آدم، نوح، ابراهیم، لوط، موسی، سلیمان، زکریا، یوسف، شعیب، ایوب، عیسی و محمد(ص) تا مؤمنان به انبیای الهی چون پیروان ابراهیم(ع)، موسی(ع)، حواریون مسیح(ع)، اصحاب کهف، سپاه طالوت، عبادالرحمن، ساحران ایمانآورده، فرشتگان، آسیه(س)، مادر مریم(س) و حتی شیطان علیهاللعنه.
اما دعای مستجاب و به تحقق پیوسته، بسیار کم و یا در هیئت معجزه ملاحظه میشود. نتیجهای که میتوان گرفت، این است که برای استجابت دعا به معنای برآوردهشدن حاجت، بدون اینکه انسان معصوم و یا قریب به عصمت را که از اولیاءالله باشد، واسطه کنیم و وسیله قرار دهیم، دعایی به هدف اجابت نمیرسد.
درباره معنی استجابت در آیه «ادعونی استجب لکم» بیشتر توضیح دهید؟
دعا به یک معنا یعنی عبادت. خداوند میفرماید: «مرا عبادت کنید، من شما را اجابت میکنم.» یعنی پاداش عبادتتان را میدهم. در قرآن یکجا هم دیده نمیشود که فردی عادی چون من و شما دعا کند و جواب بگیرد. همهاش بدون استثنا، مربوط به انبیا و اولیای الهیست.
در روایات هم چنین چیزی وجود ندارد، مگر اینکه پشتوانه دعا، شخص معصوم(ع) باشد. این همان مفهوم حقیقی توسل و مفهوم «ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ» در آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده/ ۳۵) است.
روایات متعدد ذیل این آیه وجود دارد که از مصادیق اصلی «وَسِیلَهَ»، اهل بیت(ع) هستند. امیرالمؤمنین امام علی(ع) فرمود: «اَنَأ الوَسیله.» در تفسیر آیه معروف بعد از آیتالکرسی، «… فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَیٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (بقره/۲۵۶)، مصداق عروهالوثقی، اهل بیت(ع) معرفی شدهاند: «هم العروهالوثقی و همالوسیله الی الله.»
تمسک به عروهالوثقی، توسل به ۱۴ معصوم(ع) است، همانطور که در دعای توسل معروف میخوانیم؛ یعنی برای توصل به خداوند راهی به جز توسل به اولیای او نیست. متأسفانه اشتباهی که در خصوص معنای اجابت در ذهن ما جا دادهاند، باید اصلاح شود؛ چون باعث ناامیدی و تضعیف اعتقادات شده است و میشود.
بنده باید بندگی کند، نه اینکه به مولایش بگوید باید اینطور کنی یا نکنی. اینکه بندگی نمیشود. جای بنده و مولا نباید عوض شود. دعا نشانه تسلیم است؛ به همین دلیل «مخّالعباده» نامیده و گفته شده؛ یعنی مهمترین قسم و قسمت عبادت، دعاست.
مُخ یعنی خالص هر شیء. دعا عبادت خالص است. ادعیهای که از معصومین(ع) و اولیای الهی به ما رسیده، عمیقتر از روایات منقول از آنهاست؛ زیرا مخاطب آنها در روایات، مردم بودهاند؛ ولی مخاطبشان در دعا، خداوند متعال بوده و بدیهیست که سطح سخن گوینده با سطح مخاطب تنظیم میشود.
در عبادت باید تسلیم بود و در دعا که بخش خالص عبادات است، باید تسلیمتر باشیم. تسلیمشدن، خود به خود موجب تسکین و امیدواری و در نتیجه سلامت میشود. انسان باید از خدا خیرش را بخواهد، نه اینکه خودش، خیرش را تعیین و تسجیل کند، غیر آن را خیر نداند، دعای خودش را غیرمستجاب تلقی کند، به خدا بدبین شود و به توحیدش آسیب برساند.
به نظر شما مهمترین نتایج دعا چیست؟
از نتایج مهم درست دعاکردن و خالصانه رویآوردن به درگاه پروردگار که همهکاره عالم محسوب میشود، ایجاد احساس اقتدار در دعاکننده است و از نظر روانی به او امید، نشاط، شادابی، امید به آینده و آرامش فوقالعادهای میدهد. شاید یکی از دلایل اصلی توصیههای فراوان منابع دینی به امر مهم نیایش، همین آرامش روانی و قلبی و قدرت روحی در کنار ایجاد بصیرت، نورانیت دل، جلب نظر الهی و دوری از گناه و معصیت باشد.
به بیانی دیگر، همین که انسان خداوند را سببساز و سببسوز بداند، به اینچنین قدرتی متکی باشد و توکل کند و در خلوت خودش با چنین قدرتی به راز و نیاز بپردازد، چنان سکینهای بر قلبش حاکم میشود که لذت انس و ارزش قربش از برآوردهشدن حاجات دنیوی بسیار بیشتر و تأثیر وضعیاش بر ابعاد زندگی خود و نزدیکانش، غیر قابل وصف و انکار است.
روانشناسان قدیم و جدید یکی از بهترین و مؤثرترین راههای غلبه بر افسردگی، ترس، استرس، اضطراب و اختلالات روحی و روانی را دعا و نیایش میدانند. آری، نیایش همچون آبی بر آتش، شعلههای خشم و غضب را در قلب، آرام و بغض و کینه را در سینه خاموش میکند: «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.»
در این مقام، بهترین داروی آرامبخش و آرامشدهنده جان و نوازشدهنده روح، ذکر نورافشان و دعای بهشتسیرت صلوات است: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.»
و سخن پایانی این شماره.
نکتهای وجود دارد که راجع به جمله بسیار معروف «أَمّن یجیبُ المُضطَرَّ إِذا دَعاهُ و یکشِفُ السّوءَ» است. در این خصوص، دو اشتباه میان مردم و حتی خواص رواج دارد که باید اصلاح کنند.
اشتباه اول اینکه به این عبارت، آیه اطلاق میکنند، در حالی که این جمله، بخشی از آیه ۶۲ سوره نمل و نه یک آیه است. اشتباه دوم که مهمتر است اینکه، فکر میکنند این جمله، جملهای دعایی و درواقع یک دعاست.
در حالی که این جمله، استفهام انکاریست (اَم مَن، ادغام متماثلین و تبدیل به اَمَّن شده است) و دعا محسوب نمیشود و معنای آن این است: اَم (یا)، آیا کسی هست (به جز خداوند) که اجابت کند انسان مضطر را و رنج، غم و گرفتاری او را، آنگاه که او را میخواند، برطرف کند؟ و چون جمله بهصورت استفهام انکاریست، مفهوم آن این است که خیر، کسی نیست (به جز خداوند) که چنین کند.
البته گفتهاند خواندن این بخش از آیه و یا کل این آیه برای اجابت دعا حتی بهصورت ختم (تکرار) از باب تیمن و تبرک مفید و سفارش شده است؛ اما روایت از معصومین(ع) در اینباره وجود ندارد. تأکید میکنیم که این جمله، خودش یک دعا نیست و اصلاً این آیه و آیات مجاورش در سیاق دعا بهشمار نمیرود. در ضمن، طبق روایات متعدد، یکی از مصادیق اتم «مضطر» در این آیه، وجود مبارک امام زمان(عج) است.