بخشی که بلاذری به نام امام حسین علیهالسلام نامگذاری کرده دربردارنده ۸۹ روایت یا بهتر بگوییم فقره است که از فقره نهم (موضع امام علیهالسلام درباره صلح با معاویه) به بعد، بیشتر به آغاز قیام مربوط میشود.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، «انسابالاشراف» اثر احمد بن یحیی بن جابر بلاذری، یکی از منابع مهم و مشهور در تاریخ و تبارشناسی اسلام است. این کتاب با رویکردی تحلیلی و روایی، به شرح نسب، زندگینامه و وقایع تاریخی مربوط به خاندانهای برجسته عرب بهویژه بنیهاشم، بنیامیه و قبایل مهم صدر اسلام میپردازد. او بخشی از کتاب خود را به نسب و شرح حال خاندان ابوطالب و فرزندانش و امیرمؤمنان (علیهالسّلام) و فرزندانش ازجمله زندگانی امام حسین علیهالسلام و مقتل وی اختصاص داده است.
بخش مربوط به خاندان ابوطالب از این اثر، با تحقیق محقق برجسته، محمدباقر محمودی در سال ۱۳۹۷ قمری در بیروت چاپ شده و در سالهای اخیر در مجموعهای سیزده جلدی با نام «جمل من انساب الاشراف»، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، چاپ شده است. آنچه مربوط به زندگی امامحسین علیهالسلام و حادثه عاشوراست، از صفحه ۱۴۲ تا ۲۲۸ در جلد دوم (البته به یک اعتبار باید جلد دوم را جلد سوم حساب کرد؛ چون یک جلد نیز با تحقیق آقای محمودی در سیره نبوی چاپ شده است.) چاپ دوجلدی أنسابالاشراف با تحقیق محمدباقر محمودی، و از صفحه ۳۵۸ تا ۴۲۵ در جلد سوم مجموعه سیزده جلدی است. (ویکی فقه)
درباره نویسنده
ابوجعفر (ابوالحسن) احمد بن یحیی بن جابر بن داوود بغدادی (درگذشته ۲۷۹ ق)، مورخ، شاعر و نسبشناس معروف عصر مامون تا مستعصم عباسی است. او در بغداد میزیست و بخش عمدهای از عمر خود را صرف تحقیق پیرامون تاریخ اسلام و تبار خاندانهای عرب کرد. شهرت اصلی بلاذری به سبب دو کتاب برجسته اوست: ۱- انسابالاشراف، اثر بزرگ تاریخی درباره نسب و شرححال خاندانهای مهم عرب، بهویژه بنیهاشم و طالبیان ۲- فتوح البلدان، که درباره فتوحات سرزمینهای مختلف اسلامی است.
روش تاریخنگاری بلاذری
بلاذری پس از چند گزارش درباره تولد و فرزندان امام حسین (علیهالسّلام)، به شرح واقعه کربلا پرداخته و نخستین گزارشهای خود را در این باره، از تماس شیعیان با امام حسین (علیهالسّلام) تنها پس از صلح امام حسن (علیهالسّلام) آغاز کرده است. روش تاریخنگاری بلاذری در این کتاب همانند یعقوبی و دینوری، ترکیبی است. از این رو به جای آنکه برای هر خبر، سند مستقل ذکر کند، در بیشتر موارد، تنها با تعبیر «قالوا» خبر را آورده است. اما در مواردی هم، به سند اشاره کرده است؛ ازجمله از ابومخنف،هشام کلبی، عوانه بن حکم، هیثم بن عدی، عتبی و عمر بن شبه نقل کرده است و در مواردی نیز تعابیر «حدثنی بعض الطالبیین» و «حدثنی بعض قریش» را آورده است. (ویکی فقه)
مقتل بلاذری در کفه نقد
محسن رفعت و محمدکاظم رحمانستایش در مقالهای با عنوان «روایات عاشورایی انسابالاشراف بلاذری در میزان نقد و بررسی» که در شماره هفدهم دوفصلنامه علمی _ پژوهشی حدیثپژوهی (سال نهم، بهار و تابستان ۱۳۹۶ ص ۳۹-۸۴) منتشر شده در نقد این مقتل نوشتهاند: مجلد سوم کتاب بلاذری به امام حسن علیهالسلام، امام حسین و محمد بن حنفیه اختصاص دارد. مقتلالحسین هشتمین باب بخش امام حسین علیهالسلام است. در چهار بخش اولیه، سیره امام را از ولادت تا صلح امام حسن علیهاسلام ذکر کرده و پس از آن به شرح سفر امام به مکه و سپس کربلا پرداخته است. وی مطالبش را از برخی شیعیان کوفه درباره امام حسین علیهالسلام از زمان صلح امام حسن علیهالسلام به این سو، بدون آنکه در بیشتر موارد مستندی ارائه دهد، با تعبیر «قالوا» آغاز میکند. در مواردی هم سند نقل میکند، ازجمله از ابومخنف، هیثم بن عدی، هشام کلبی و عوانه بن الحکیم یا با تعبیر «قال العتبی»، «حدثنی بعض الطالبین». در مواردی هم از آثار عمر بن شُبه.
اخبار بلاذری تفاوتهایی با اخبار دیگران دارد و این نشان میدهد که از مصادر متنوعی استفاده کرده است. این اخبار در مقایسه با آنچه در منابع دیگر آمده، میتواند روشنگر برخی از نکات جزئی در واقعه عاشورا باشد. به هر روی کتاب بلاذری یکی از منابع مهم کربلاست که به نوعی با روایت ابومخنف، ابن سعد و دینوری توافق دارد و مطالب آنها به رغم اختلافاتی که دارند، موید یکدیگرند.
چارچوب گزارش بلاذری بر آن است که ابتدا موضع امام حسین علیهالسلام را درباره صلح برادرش امام حسن علیهاسلام با معاویه گزارش کرده، سپس به نامهنگاریهای امام با اهل عراق اشاره و در ادامه خروج امام از مکه به سمت کوفه و درنهایت مقتل امام و یارانش را گزارش میکند.
نامنظمی منقولات بلاذری در بخش پایانی گزارش او نیز ازجمله ویژگیهای خاص مقتلالحسین بلاذری است چراکه او پس از شرح ورود اهلبیت به مدینه، مجددا به توضیح و بسط و نحوه قتل امام علیهالسلام توسط قاتلان ایشان یا حضور اهلبین علیهاسلام در شام و ملاقات با یزید میپردازد. برای نمونه ماجرای ضربت زدن ابن زیاد یا یزید بر لبان مبارک امام علیهاسلام را در سه موضع نقل کرده است. پس از شرح ماجرا و ذکر شهدای همراه امام علیهاسلام دوباره به نامه کوفیان اشاره میکند. نکته قابل توجه این است که بلاذری پس از گزارش روایات ورود اهلبیت به مدینه، دیگر روایاتی که به صورت تکرار آنها را نقل کرده، همه را به صورت سند کامل آورده و این گویای یک نکته است و آن اینکه احتمالا گزارش ابتدایی او (که یا به صورت مرسل یا با تعبیر «قالوا» آمده است) منقولات ابومخنف است؛ که دقیقا این منقولات در تاریخ طبری به نقل از ابومخنف ذکر شده است. ولی روایات مسند بلاذری که پس از آن آغاز میشود، روایاتی است که اختلاف روایی منقولات طبری را بیان میکند.
تمامی گزارش او حدود هشتاد صفحه را در بر گرفته است. به نظر میرسد گزارش بلاذری بسیا متعادلتر از ابن سعد نوشته شده؛ چراکه ظاهرا دیدگاه او درباره شیعه منصفانهتر و عادلانهتر است. از همین روی، علمای اهل سنت پس از او به گزارشات او رغبت نکرده و روی خوشی نشان ندادهاند؛ اما برعکس بهره علمای شیعی از کتاب بلاذری فراوان بوده است. این مدعا را میتوان بر اساس مصدریابی مطالب کتبالارشاد، الفصول المختاره و الجمل شیخ مفید و مناقب ابن شهرآشوب و کتب دیگر عالمان شیعی ثابت کرد.
بخشی که بلاذری به نام امام حسین علیهالسلام نامگذاری کرده دربردارنده ۸۹ روایت یا بهتر بگوییم فقره است که از فقره نهم (موضع امام علیهالسلام درباره صلح با معاویه) به بعد، بیشتر به آغاز قیام مربوط میشود. گزارش او به صورت معنعن یا نقل به نقل ارائه نمیشود. بیستوهشت مورد آن با تعبیر «قالوا»، نوزده مورد با «حدثنی»، نه مورد با «حدثنا»، یازده مورد با «قال + صاحب کتاب» سه مورد با «یقال»، یک مورد با «قال بعضهم»، یک مورد با «راوی» و یک مورد با گزارش مورد نظر، یک مورد با «رُوِی»، یک مورد با «رَوی» و پنج مورد با اشعار مرثیهسرایان آغاز شده است.
به نظر میرسد تعبیر «قالو» مربوط به اتفاق نظر درباره گزارشی است که ارائه میدهد. به هر حال این تعبیر صحت گزارش را ثابت نمیکند.
«حدثنی» به نقل روایت برای شخص بلاذری اشاره دارد و «حدثنا» به نقل روایت استاد برای تنی چند مربوط است. «قال بعضهم» نیز مورد اختلافی است که برخی از مورخان یا راویان در آن اتفاق نظر داشتهاند…
رسول جعفریان نیز در پایگاه اینترنتی «کرب و بلا» در مطلبی با عنوان «مروری بر ۸۹ روایت بلاذری درباره عاشورا» درباره این مقتل مینویسد: این متن، یکی از کهنترین متنهای مربوط به اخبار عاشورا و شهادت امام حسین علیهالسلام است… در میان سه منبع، یعنی ابومخنف (میانه قرن دوم)، ابن سعد (م ۲۳۰) و بلاذری (م ۲۷۹)، مورد سوم، غالبا کمتر از سند استفاده کرده و بیشتر با استفاده از کلمه «قالوا» برای یکپارچه کردن آن نقلها، استفاده میکند و این امر، یک کار دو وجهی در حوزه تاریخنگاری مسلمانی است. از یک طرف، دقت را کم میکند و از طرف دیگر، در این ترکیب، میکوشد تا نگاه جامعتری به نقلها داشته و تعارض آنها را برطرف کند؛ اما مهمتر از این دو نشان میدهد که اینان از کتابها استفاده میکنند نه از اخبار شفاهی.
برشی از متن کتاب
روایت ۶۷ از مورخ معروف عوانه بن الحکم: «سنان امام حسین (ع) را کشت و سرش را خولی بن یزید جدا کرد، و سرش را همراه محفز بن ثعلبه نزد یزید فرستاد. زمانی حجاج نزد وی آمد و گفت با سر چه کرده است. حجاج گفت: پانصد درهم به او بدهند؛ اما وقتی بیرون رفت، گفت به او چیزی ندهند.»
روایت ۶۸ از واقدی: «قال الواقدی: شمر امام حسین (ع) را کشت. هنوز هم اختلاف هست که شمر یا خولی یا سنان، کدام یک امام حسین را کشته یا سرش را جدا کردهاند»